7:45:46 - شنبه 28 نوامبر 2015
چاپ این نوشته Click Here! داغ کن - کلوب دات کام Balatarin اشتراک گذاری در فیس بوک تویت کردن این مطلب
گريه بر امام حسين (ع) از منظر «آيت الله بهجت»
 چرا براي امام حسين عليه‌السلام گريه کنيم؟/ فلسفه گريه از ديد آيت‌الله بهجت چه بود؟    امام حسين (ع) شخصيت بي‌نظيري است که خداوند در عالم وجود فقط همين يکي را آفريده است. اين به اين معني نيست که بقيه هيچ‌‌ کدام از اين ويژگي‌ها را نداشته‌اند، ولي کسي که همه اين ويژگي‌ها و خوبي‌ها […]

 چرا براي امام حسين عليه‌السلام گريه کنيم؟/ فلسفه گريه از ديد آيت‌الله بهجت چه بود؟

 

 امام حسين (ع) شخصيت بي‌نظيري است که خداوند در عالم وجود فقط همين يکي را آفريده است. اين به اين معني نيست که بقيه هيچ‌‌ کدام از اين ويژگي‌ها را نداشته‌اند، ولي کسي که همه اين ويژگي‌ها و خوبي‌ها را تا حد اعلي داشته باشد و همه چيزش را بدهد فقط اباعبدلله (ع) است.

کار عظيم امام حسين (ع) در عالم، يگانه است. حالا ما براي چنين شخصيت عظيمي گريه مي‌کنيم. گاهي اين گريه مرتبه‌اي از ناراحتي است و گاهي مرتبه‌اي از محبت است و اشک از شدت شوق و علاقه است و انسان نمي‌تواند تحمل کند و اشک مي‌ريزد.

گريه ذاتاً چند نوع است. گريه مي‌تواند از سر خوف، شوق، محبت، ناراحتي و… باشد. خيلي از انبياء از خوف خدا گريه مي‌کردند. وقتي عظمت خدا را احساس مي‌کردند و در حضور او حتي خيال ديگري مي‌کردند، از خوف گريه مي‌کردند. اصلا داشتن انديشه‌اي غير از خدا براي آنها وحشتناک بوده است.

پدرم مي‌گفت اين حرف چيست که مي‌گويند گريه يعني چه؟ خيلي از انبياء از خوف خدا بکاء داشته‌اند. آيا از شوق لقاء خدا بکاء نداشتند؟ گريه از شوق رسيدن به معشوق حقيقي عالم داشته‌اند. علاوه بر آن داريم که خود انبياء براي امام حسين (ع) گريه مي‌کردند. آنها وقتي عظمت کار امام حسين (ع) را درک کردند، اشکشان جاري شد و توسل پيدا کردند. اين مسئله، تک بودن و عظمت کار امام حسين (ع) را نشان مي‌دهد.

عظمت کار امام حسين(ع) در برابر کار ابراهيم خليل(ع)

امام حسين (ع) وجود عظيمي است که خدا او را دوست دارد. چه‌طور دوستش دارد؟ آيا همان‌طور که حضرت ابراهيم را دوست دارد؟ نه، خيلي بالاتر از آن است. چرا خداوند اينگونه به اباعبدلله (ع) محبت دارد؟ حضرت ابراهيم تسليم امر خدا شد و زن و يک فرزند را به بيابان بي آب و علف برد که در آنجا دشمن نبود. يا در سالهاي بعد فرزندي را که رعنا شده بود به قربانگاه برد و خواست به دستور خدا قرباني‌اش کند و از آن گذشت ولي فرزندش حتي يک جراحت برنداشت و قطره‌اي خون از او جاري نشد.

خداوند براي حضرت ابراهيم سوره‌اي نازل کرد و در شأن ايشان اين همه آيات دارد. حالا سوال من اين است اگر خداوند مي‌خواست راجع ‌به امام حسين (ع) بگويد، چه مي‌کرد؟ چند برابر حضرت ابراهيم بايد در مورد او مي‌گفت؟ يعني اگر بعد از قضيه حضرت ابراهيم و عبوديت و گذشت و سرسپردگي که نسبت به خداوند داشت، حالا خداوند راجع ‌به امام حسين (ع) سوره‌اي نازل مي‌کرد، چه مي‌گفت؟ خداوند چه تعريفي از او مي کرد؟

اگر ما با آن نشانه‌ها و الگوها و ابزارهاي شناسايي که خداوند داده، به عظمت کار امام حسين (ع) نگاه کنيم، اينقدر عظيم است که اصلا نمي‌توانيم عظمت آن را درک کنيم. گاهي گريه ما احساسي است در حالي‌که اين گريه مي‌تواند کارکردهاي بسيار بيشتري داشته باشد.

گريه، اذن دخول و محرم شدن انسان است

پدرم مي‌گفت: گريه، رابطه انسان با آن طرف عالم است. گريه، واسطه و رابطه است. وقتي که مي‌خواهيد وارد حرمي شويد و پا به حريمي بگذاريد، طلب اجازه مي‌کنيد و اذن دخول مي‌گيريد.

مي‌گوييد يا خداوند من وارد شوم؟ آيا يا پيامبر وارد شوم؟ يا امام وارد شوم؟ و در روايت است که اگر براي اذن دخول زيارت امام حسين (ع) اشک از چشمت جاري شد، بدان اجازه داده شده است.

پس اين اشک رابطه انسان با ماوراء است. اين اشک يک نشانه است. يک رمز است. فقط يک اتفاق فيزيکي نيست. پدرم تأکيد داشت خود گريه يک اذن و اجازه است. مثل چراغي است که روشن مي‌شود و براي تو نشانه است. اگر اشکي آمد، علامت اين است که به تو اذن داده‌اند. اين عين عبارت آقاست.

پس اشک گاهي به اعلي علييين وصل است و کليدش از آنجا زده شده است. ممکن است خيلي‌ها اين را نفهمند و بگويند خرافات است، در حالي‌که اين اشک به عالم بالا مربوط مي‌شود.

مطلب ديگر اين است که گريه به واسطه جهتي که مصرف مي‌شود داراي عظمت است. بايد ديد چه معرفتي اين اشک را به وجود آورده است. مهم است که عاملي که اين کليد را زده است، چه بوده است.

گريه بر سيدالشهدا عليه‌السلام، بالاتر از نماز شب

پدرم مي‌گفت: گريه بر سيدالشهدا (ع) از افضل مستحبات باشد. گريه بر سيدالشهدا (ع) از همه مستحبات بالاتر است حتي از نماز شب! چون نماز شب حالتي جسمي دارد ولي گريه بر سيدالشهدا (ع) رقّت روحي است و عامل آن، آن را در درون انسان به وجود آورده است. کليد آن از نهان قلب خورده است و اين خيلي ارزشمند است.

آيت الله بهجت، ۵۰ سال هر هفته مراسم داشتند و خودشان جلوي در مي‌نشستند

* التزام آيت‌الله بهجت به برگزاري روضه اباعبدلله (ع) تا چه حدي بود که حتي تداوم آن را در وصيت نامه خود ذکر کردند؟

ـ مسئله روضه اباعبدلله (ع) اينقدر براي آيت‌الله بهجت مهم بود که حدود ۵۰ سال هر هفته مجلس داشتند و ايشان حاضر نبود به اين سادگي اين کار را ترک کند. حتي در حال مريضي اصرار داشت که اين مجلس بايد برقرار شود و اصرار داشت که خودش بايد حضور داشته باشد. خيلي برايش مهم بود که از اول مجلس حضور داشته باشد.

سالها اين مجلس روضه در منزل ايشان بود و پدرم درها را باز مي‌کرد و خودش دم در مي‌نشست و براي هرکسي که وارد مي‌شد، احترام مي‌کرد. هيچ وقت اينگونه نبود که فقط براي شخصيت خاصي بلند شود و براي همه اين احترام را قائل مي‌شد.

استاد آيت‌الله بهجت پاي سماور مي‌نشست و در روضه سيدالشهدا عليه‌السلام چاي مي‌داد

ايشان مي‌گفت: استاد بزرگ ما، مرحوم غروي کمپاني (آيت الله کمپاني اصفهاني) که از لحاظ علمي در سطح بالايي بود، در مجالس روضه ابا عبدالله (ع) پاي سماور مي‌نشست و چاي مي‌داد.

مطلب ديگري که پدرم در اين روضه‌ها بر آن اصرار داشت اين بود که مجلس به مناسبت هر امامي که برگزار شده بود، بايد آخرش به امام حسين (ع) ختم مي‌شد. ايشان تأکيد مي‌کرد امام حسين (ع) منشأ همه اينهاست و اينقدر بزرگ است که همه اينها به او متوسل مي‌شدند. نه تنها امامان، بلکه قبل‌تر از آن پيامبران نيز به ايشان متوسل مي‌شدند.

خواندن زيارت عاشورا هر روز با صد لعن و صد سلام

مرحوم آيت‌الله بهجت هر روز زيارت عاشورا را با صد لعن و صد سلام مي‌خواند و بارها مي‌گفت: آقايي از خدا خواسته بود تا زيارت عاشورايش هيچ روزي ترک نشود حتي در روز مرگش. ايشان نمي‌گفت که اين درخواست خود من است. در حالي‌که ما مي‌ديدم خودش هر روز اين کار را مي‌کرد.

ايشان روز يکشنبه رحلت کرد. يک روز قبلش که شنبه بود، ديدم ايشان مشغول خواندن زيارت عاشورا شده بود و هنگامي که براي رفتن به درس جلوي در ايستاده بود، صد لعن و صد سلام را با تسبيح مي‌شمرد. آن روز از همه روزها سرحال‌تر بود.

ايشان هر روز که به درس مي‌رفت، شايد با تأخير مي‌رسيد. به هرحال سن ايشان بالا بود و کمي کارها با تأخير انجام مي‌شد. خودشان مي‌گفت کاري مانند لباس پوشيدن که در گذشته در عرض پنج دقيقه انجام مي‌دادم، شايد الآن بيست دقيقه از من وقت مي‌گيرد.

ايشان هميشه تا آماده مي‌شدند، چند دقيقه‌اي از وقت گذشته بود که به دم در مي‌رسيدند. ولي آن روز آخر، نيم ساعت زودتر جلوي در نشسته بودند و صد لعن و صد سلام را با تسبيح مي‌گفتند که پس از آن عارضه‌اي به ايشان دست داد که گفت من امروز به درس نمي‌روم.

مرحوم آيت‌الله بهجت تا لحظات آخر به خواندن زيارت عاشورا آن هم با صد لعن و صد سلام و حضور در مجلس سيدالشهدا (ع) التزام داشت. حتي در حالت مريضي مي‌گفت من را به مجلس ببريد که مي‌خواهم طلب شفا در مجلس امام حسين (ع) کنم.

پس از من، از ثلث مانده‌هايم، مجلس عزا و روضه سيد‌الشهدا (ع) را اقامه کنيد

* سفارش آيت‌الله بهجت در مورد عزاداري براي اباعبدلله عليه‌السلام چه بود؟

ـ سفارش پدرم هميشه اين بود که خدا مي‌داند اين توسلات براي انسان چه مي‌کند. اين توسل براي انسان يک ارتباط است. چه‌طور وقتي يک لامپ را به الکتريسيته متصل مي‌کنيم، نور مي‌دهد. انسان اگر به اينها متوسل شود، اسباب وصل مي‌شود. اين توسل، ياد معشوقِ معشوق افتادن است. چون اين بزرگواران عاشق خداوند بودند و خدا نيز عاشق آنها بود.

انسان وقتي به آنها متصل شود، انگار به خدا متصل شده است. اين توسلات انسان را خدايي مي‌کند. نظر ايشان اين بود که انسان هرچه مي‌تواند در اين زمينه کم نگذارد. لذا خود ايشان با آخرين توانش مي‌آمد.

ايشان در وصيت‌نامه خود ذکر کردند که بعد از من از ثلث مانده‌هايم، مجلس عزا و روضه سيد‌الشهدا (ع) را اقامه کنيد. ايشان مي‌گفت اگر من در عمرم ۵۰ سال مراسم گرفتم، کم است و بعد از من شما باز هم برايم مراسم روضه اباعبدلله (ع) را بگيريد. ايشان روي اين مسائل خيلي توصيه و تأکيد داشت.

شرکت در مجالس روضه سيدالشهدا عليه‌السلام تعظيم شعائر است

* خود ايشان چه عمل خاصي را در ماه محرم انجام مي‌دادند؟

ـ يکي از کارهاي ايشان اين بود که در مراسم مختلفي که براي اباعبدلله (ع) گرفته مي‌شد، به اندازه توانشان شرکت مي‌کردند. از زمان قديم که من بچه بودم، ايشان به شرکت در اين مجالس التزام داشت. شرکت در مجالس اين بزرگواران را عظمت بخشيدن به ياد و نام آنها مي‌دانست.

لذا مي‌گفت شرکت در اين مجالس تعظيم شعائر است. ما بايد به شعائر خود عظمت بخشيده و عزيز نگه داريم و برايمان مهم باشد و به آنها اعتنا کنيم و برايشان وقت بگذاريم و عمر عزيز خود را صرف آن کنيم. در اين روزها خواندن زيارت عاشورا را به خصوص در تاسوعا و عاشورا با احوالات بيشتري انجام مي‌داد.

به ما توصيه مي‌کرد در اين روزها (ايام محرم) اين زيارت را بخوانيد. مطلب ديگر اينکه خنده ايشان اصولا صدا نداشت و هميشه در حد يک لبخند بود. اما در اين روزها ايشان اصلا همان لبخند را هم نداشت و پيوسته گرفته بود و به ياد امام حسين (ع) در حزن بود و مي‌گفت: همين به ياد آنها بودن را فقط خدا مي‌داند چقدر اجر دارد.

ايشان اصرار داشت وقتي مجلس مي‌گيريد، برتري‌ها و امتيازات اهل بيت (ع) را بگوييد. فضائل و مناقب اين حضرات را بگوييد و نسبت به اين قضيه ابراز احساسات کنيد. حتي اگر گريه و اشک شما نمي‌آيد، حالت گريه به خود بگيريد و در حال حزن باشيد. تباکي کنيد.

شرکت در مراسم امام حسين (ع) همان محبت ذي‌القربي و اجر رسالت پيامبر(ص) است

آيت‌الله بهجت هميشه مي‌گفت: شرکت در مجالس سيدالشهدا (ع) محبت به ذي‌القرباي پيامبر (ص) است. در آيه قرآن است که شما به ذي‌القرباي پيامبرتان محبت کنيد. پيامبر(ص) فرمود من پيامبر شما بودم و از شما چيزي نمي‌خواهم و اجر و مزدي جز محبت به نزديکانم نمي‌خواهم.

خداوند به پيامبر (ص) مي‌فرمايد: «قل»، بگو من از شما اجر نمي‌خواهم، فقط به نزديکانم محبت کنيد. محبت مي‌خواهم. اين خيلي لطيف است. چون انسان بالاترين چيزي که مي‌تواند بدهد، محبت و عشق و دوستي است و خداوند و پيامبرش فقط همين را از انسان مي‌خواهند.

پدرم مي‌گفت شرکت در مراسم امام حسين (ع) همان ابراز عشق و محبت است. همان دوستي و محبت ذوي‌القرباست که خداوند دستور داده است. اين شرکت در مراسم اجر رسالت پيامبر (ص) است. شما به اين نيت برو و به خدا بگو تو گفتي و من هم آمدم. من همان محبتي را که تو مي‌خواهي انجام مي‌دهم. به کساني که تو دوستشان داري و عزيز مي‌داريشان، محبت مي‌کنم.

ايشان در عبارت ديگري مي‌گفت بر همه لازم است اين کار را انجام بدهند. در اين کاري که از دست برمي‌آيد، کوتاهي نکنند و در اين مجالس شرکت کنند و صرفا با ريتم مداح به هيجان نيايند و چيزي که آنها را به هيجان مي‌آورد، عشق باشد.

بی باک

داغ کن - کلوب دات کام Balatarin اشتراک گذاری در فیس بوک تویت کردن این مطلب