22:31:45 - شنبه 21 جولای 2018
چاپ این نوشته Click Here! داغ کن - کلوب دات کام Balatarin اشتراک گذاری در فیس بوک تویت کردن این مطلب
اظهارات عجیب دزد مسلح سوپر مارکت‌های تهران/ برای پُزدادن به بچه‌های محل، اینترنتی اسلحه خریدم!+ عکس
چهارزانو روی زمین نشسته و دست‌هایش از پشت به قفل شده؛ معلوم نیست از روی کم‌حرفی است یا خجالتی بودنش که ترجیح می‌دهد به‌جای چشم‌درچشم حرف زدن، نگاهش را به چهارخانه‌های آبی پیژامه‌اش بدوزد و با جمله‌هایی کوتاه و چندکلمه‌ای جوابت را بدهد، حتی با سر تکان دادن. اتهامش سرقت مسلحانه است؛ حداقل ۳۰ فقره… می‌گویند «خوراکش […]

چهارزانو روی زمین نشسته و دست‌هایش از پشت به قفل شده؛ معلوم نیست از روی کم‌حرفی است یا خجالتی بودنش که ترجیح می‌دهد به‌جای چشم‌درچشم حرف زدن، نگاهش را به چهارخانه‌های آبی پیژامه‌اش بدوزد و با جمله‌هایی کوتاه و چندکلمه‌ای جوابت را بدهد، حتی با سر تکان دادن. اتهامش سرقت مسلحانه است؛ حداقل ۳۰ فقره…

می‌گویند «خوراکش سوپرمارکت‌ها بوده؛ از خانی‌آباد و شادآباد تا نازی‌آباد و نواب»؛ به سن و سالش نمی‌خورد ولی قبلاً هم دستگیر شده؛ به‌جرم سرقت منزل؛ خودش می‌گوید بعد از آن خلاف نکرده تا اینکه یکی از سابقه‌دارهای قدیمی زیر پایش می‌نشیند و راضی‌اش می‌کند به سرقت؛ آن هم مسلحانه.

– اسلحه برای خودت بود؟

آره. قبل از عید خریده بودم.

– از کجا؟

اینترنتی.

– چند؟

حدود یک میلیون تومن.


– برای چی اسلحه خریدی؟

خریده بودم که توی محل برای بچه‌محلامون کلاس بذارم؛ آخه توی محل ما اسلحه داشتن خیلی کلاس داره.

– یعنی اسلحه خریدی به بچه‌محلاتون پز بدی؟!

آره. چند بار پیش اومده بود که توی محل، وقتی دعوا می‌شد، یکی اسلحه می‌کشید؛ وقتی اسلحه می‌کشید همه فرار می‌کردن؛ کلاس داشت.

– بچه کجایی؟

اطراف اسلام‌شهر.

– درس هم خوندی؟

آره؛ فوق‌دیپلم گرافیک دارم.

– خب چرا رفتی سراغ خلاف؟

واقعاً وقتی سرقت می‌کردم حواسم نبود چه‌کار می‌کنم.

– مگه میشه؟

آره؛ وقتی قرص مصرف می‌کردم دیگه توی حال خودم نبودم.

– چه قرصی؟

اعصاب و روان؛ چند وقت پیش تصادف کردم؛ خیلی شدید؛ ۶ ماه توی کما بودم؛ وقتی هم از کما در اومدم، ۶ ماه توی «امین‌آباد» بستری بودم؛ قرص مصرف می‌کردم…

– پیش اومده با اسلحه شلیک کنی؟

نه؛ هیچ وقت. حتی یک بار هم برای امتحان اسلحه، شلیک نکردم.

– توی هر سرقت چقدر سهمت می‌شد؟

کم؛ دخل هر مغازه رو که می‌زدیم نهایتاً ۱۰۰ تومن یا ۲۰۰ تومن توش بود؛ رفیقم بیرون با موتور منتظر می‌موند و من دخل مغازه را می‌گرفتم و سریع می‌زدم بیرون؛ آخر سر هم هرچقدر گیرمون اومده بود رو با هم نصف می‌کردیم…/تسنیم

داغ کن - کلوب دات کام Balatarin اشتراک گذاری در فیس بوک تویت کردن این مطلب