عنوان مقاله: مدیریت در امور موسیقی
تعاریف متعددی درباره مدیریت وجود دارد ، به صورت ساده می توان گفت مدیریت یعنی هنر انجام امور با دیگران و به وسیله دیگران. در مدیریت برنامه ریزی، سازماندهی، تصمیم گیری، هدایت و کنترل و اجرا مهم است. اما مدیریت در امور مختلف و متفاوت است.
پس مطمئنا هر مدیر باید در آن امور آگاهی و علم داشته باشد. اما این بدان منا نیست که فرد باید مهارت عالی در آن رشته را داشته باشد. در موسیقی رو ۹ مدیریت آن هم این قضیه صدق می کند. یعنی فردی که در امور مدیریتی موسیقی قصد فعالیت دارد حتما و قطعا باید خود از موسیقی دان ها باشد و از علوم موسیقی و نوازندگی یا خوانندگی حرفه ای تا اندازه ای آگاهی و مهارت داشته باشد. ولی از طرقی نباید حتما بهترین آن ساز یا آواز بر صندلی مدیریت قرار گیرد. یعنی مهارت عالی اولویت اصلی نیست و چه بسا کسانی که انرژی خود را صرف مهارت نوازندگی یا خوانندگی می کنند معمولا دارای روحیه رهبری نیستند و تمرکز خود را بر مسائل فنی موسیقی قرار می دهند و حتی مشاهده می شود که این افراد برای پیشبرد اهدافشان از مدیر برنامه بهره می برند.
مدیریت موسسه، مدیریت اموزشگاه، مدیریت انجمن موسیقی، مدیریت اجرایی کنسرت، همایش، مدیریت سیمینار تخصصی موسیقی، مدیریت ارکستر یا گروه های موسیقی، مدیریت شرکتهای موسیقی، مدیریت جشنواره های موسیقی و سایر امور موسیقی نمونه ای از این مقاله می باشد.
جدا از مسئله پریستیژ یک مدیر، ایده پردازی و طرح های متفاوت شاخصه برتری یک مدیر نسبت به سایرین می باشد. ایده ها طوری باید باشد که در صورت اجرا توسط دیگران کار آن مجموعه حتی توقف لحظه ای هم نداشته باشد چون یک مدیر با ایده های فراوانی که در سر دارد طرح و ایده بعدی را جایگزین و اجرایی می کند.
یک مدیر موفق در موسیقی پیش بینی هر گونه اتفاق حتی کنسل شدن برنامه مورد خود را می کند و تمام گزینه های اجرایی را در مواقع ضروری آماده دارد طوری که در کمترین زمان تصمیم بعدی را خواهد گرفت. معمولا مخصوصا در موسیقی اتفاقات لحظه ای رخ می دهد و یک مدیر ضعیف به راحتی شکست را می پذیرد. یکی از عوامل موفقیت برای هر مدیری عوامل انسانی در تیم اجرایی ان هستند. افرادی هم که در کارهای موسیقی بعنوان عوامل کمک می کنند باید دارای علاقه و عشق خاصی به موسیقی باشند. با توجه به داشته های انسانی، مدیر آن مجموعه تقسیم وظایف می کند و با توجه شناختی که از هر فرد دارد بعنوان مدیر داخلی آن بخش، امور را به آن واگذار می کند و خود در مدیریت کلان به رهبری بخش ها می پردازد. از انجایی که هنرمندان دارای روحیه حساس باشند نوع رفتار مدیر و عامل انسانی با هنرمندان باید به گونه ای باشد که باعث رنجش آنها نگردد. درنتیجه در عین حال که اجرای برنامه مدنظر باید با درایت و قدرت مدیریت شود ولی باید طوری رفتار کرد که مخاطبان که قشر هنرمند یا هنر دوست هستند رغبت به بودن داشته باشند.
یکی دیگر از امور مهم مدیریت حواشی است. اصولا در هنر و موسیقی هم همانند سایر جوامع حواشی خاص خود وجود دارد و گاها بیشتر از حد معمول حواشی مساعد بودن میشیم می شود. یک مدیر خوب درگیر حواشی نمی شود چون ممکن است حتی حاشیه برای از بین تمرکز آن برنامه و یا مدیر و یا عوامل باشد. کنترل این موارد در قبل و بعد و مهمتر از آن در حین یک برنامه، از مهم ترین فاکتورهای قدرت یک مدیر موسیقی باشد. لازم به ذکر است که برنامه در اینجا حتما برنامۀ کنسرت یا همایش نیست بلکه حتی می تواند برنامه کلاسی در یک آموزشگاه هم باشد.
تعیین زمان های مناسب یکی دیگر از ملاک های موفقیت امور موسیقی می باشد. کاین بخش که یکی از زیرمجموعه های برنامه ریزی محسوب می شود به فراخور هر کار و عمل و برنامه ای متفاوت می باشد. زمان سنجی و شناخت جامعه در این مسئله مهم است. یعنی می توان اینگونه گفت که یک مدیر موسیقی باید جامعه شناس خوبی باشد تا با توجه به جامعه و مردم و نهایتا ارتباط آن با موسیقی بهترین برنامه را برای طرح و ایده خود داشت.
از طرفی روانشناسی از دیگر توانایی های یک مدیر موسیقی می باشد. ارتباط با نیروهای مجموعه، ارتباط با مخاطبان و ارباب رجوع، ارتباط با مهمانان و مدعوین و یا ارتباط با خانواده های مخاطب همگی از ویژگی های مهم مدیریت می باشد طوری که برخورد با هر کدام از این ها کاملا متفاوت است.
مسئله بعدی مکان مناسب است. شاید درصد زیادی از شکستها برای یک مجموعه یا یک برنامه نامناسب بودن مکان مجددا عرض می کنم که روحیات هنرمندان بسیار حساس است و قطعا حتی مکان از نظر (مسافت، زیبایی، امنیت و…) مهم و جز ملاک های انتخابشان می باشد.
اما مدیر موفق در موسیقی حق و حقوق هنرمندان را بر دیگر مسائل ارجح می داند این باعث اعتماد و علاقه هنرمندان به مدیر ان بخش می شود. احترام به نظرات و خواسته های هنرمندان برگ برنده یک مدیر است. البته نه اینکه فقط و فقط جهت برآورده کردن خواسته های این مخاطبان قدم برداشت، بلکه باید خطوری به هنرمندان احترام گذاشت که برنامه یا مجموعه هم به اهداف خود برسد.
ارتباط مناسب با اصحاب رسانه برای مدیران می تواند یکی از فاکتورهای موفقیت باشد. قطعا مدیری که معروفتر باشد و محبوب تر باشد راحت تر کار را انجام می دهد زیرا مخاطبان یا ارباب رجوع بدون استرس به آن مدیر اعتماد می کنند. نقش اصحاب رسانه برای این امر مهم بسیار اثربخش است. زیرا هم می تواند باعث بیشتر دیده شدن باشد و هم مسبب بیشتر محبوب شدن.
اما مورد مهمی که گاها سبب خراب شدن همه فاکتورهای مثبت در مدیریت می میشود مسائل مالی است. معمولا مدیران موسیقی با قشری روبرو هستند که بعضا دارای وضع مالی متوسط به پایین هستند. رسیدگی به امور مالی آنها و راضی نگه داشتن مدیران داخلی، کارمندان، ارباب رجوع و یا مخاطبان بسیار در موفقیت آن مدیر موثر است.
با توجه به موارد ذکر شده که گوشه ای از ملاکهای مدنظر بود، مدیریت موسیقی برخلاف تصور خیلی ها بسیار دشوار است و فردی می تواند که در این امر موفق باشید که دارای ذات مدیریت و رهبری باشد. این مورد آموختنی نیست و به عقیده بنده در درجه اول فرد باید بداند که اصلا برای این کار ساخته شده است یا خیر و سپس قدم بردارد.
معمولا در بعضی مدیریت های موسیقی بحث درآمد خوب برای بعضی ها وسوسه انگیز است و به همین خاطر فرد بدون توجه به توانایی خود وارد این عرصه می شود و نهایتا شکست می خورد. همچنین بعضی افرادی که نوازنده یا خواننده بسیار توانایی هستند گاها تصورشان این است که فلان پست یا صندلی فقط حق انهاست و باید مدیر ان بخش باشند در صورتی که در این مقاله می توان نتیجه گرفت که مدیریت موفق در موسیقی ربطی به مهارت بالای فرد در ساز یا آواز ندارد.
نویسنده: محمد حداد