16:28:28 - دوشنبه 26 اکتبر 2015
چاپ این نوشته Click Here! داغ کن - کلوب دات کام Balatarin اشتراک گذاری در فیس بوک تویت کردن این مطلب
آيا مختار ثقفي جزو ياران امام سجاد(ع) بود؟
 امام علي بن الحسين ـ علي السّلام ـ بنابر قول مشهور در نيمه جمادي الاخر سال ۳۸ متولد شده است. کنيه مشهورش ابوالحسن و لقب مشهورش زين العابدين و سجاد است.   امامت امام سجاد از عصر روز عاشوراي سال ۶۱ هجري آغاز شده و تا زمان شهادت ايشان در سال ۹۵ هجري به مدت […]

 امام علي بن الحسين ـ علي السّلام ـ بنابر قول مشهور در نيمه جمادي الاخر سال ۳۸ متولد شده است. کنيه مشهورش ابوالحسن و لقب مشهورش زين العابدين و سجاد است.

 

امامت امام سجاد از عصر روز عاشوراي سال ۶۱ هجري آغاز شده و تا زمان شهادت ايشان در سال ۹۵ هجري به مدت ۳۴ سال ادامه داشت. ايشان در دوران امامتشان با ۵ خليفه هم دوره بوده اند: يزيد، عبدالله بن زبير، ن مروان،م عبدالملک بن مروان، و وليد بن عبدالملک دورنماي کلي عصر امامت آن بزرگوار را مي توان به ۳ مرحله تقسيم کرد: دروان اسارت. دوره قيام ها و شورش ها. دوران ثبات و سازندگ.

 

الف) دورة اسارت:

با توجه به تبليغات بسيار گسترده که حکومت اموي از زمان معاويه به بعد بر ضد خاندان پيامبر (به ويژه در منطقه شام) به عمل آورده بود، بي شک اگر بازماندگان امام حسين ـ عليه السّلام ـ به افشاگري و بيدارسازي نمي پرداختند، مزدوران قدرت‌هاي وقت، قيام و نهضت بزرگ آن حضرت را در طول تاريخ لوث مي کردند و چهرة آن را وارونه نشان مي دادند؛ لذا امام سجاد ـ عليه السّلام ـ همچنين حضرت زينب از فرصت طلايي حضور در اجتماع مردم کوفه و دمشق استفاده کرده و نداي حقانيت و فضايل اهل بيت را در آن سرزمين خفته سردادند.

شهيد مطهري: بزرگترين اشتباه دستگاه اموي، اسير گرفتن خاندان اهل بيت(ع)پس از عاشورا بود

به قول شهيد مطهري: “بزرگترين اشتباهي که دستگاه اموي کرد، مسئله اسير گرفتن اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ و سير دادن آنها به کوفه و بعد به شام بود … به دست خودشان کاري کردند که براي اهل بيت پيغمبر فرصت ايجاد کردند و آنها اين تاريخ را در دنيا مسجّل نمودند”.

 

ب) دورة قيام و شورش ها:

قيام ها و شورش هاي صورت گرفته درعصر امامت امام سجاد ـ عليه السّلام ـ عبارتند از:

۱٫ واقعة حرّه (۶۳هـ): شورش مردم مدينه به رهبري عبدالله بن حنظله که منجر به سرکوبي شديد آن بوسيله سپاه شام به رهبري مسلم بن عقبه شده امام سجاد ـ عليه السّلام ـ از ابتدا در قيام شرکت نکرد و به همراه خانوادة خود از مدينه خارج شد و در منطقة “يَنيع” اقامت گزيد.

۲٫ قيام توابين (۶۱ـ۶۵ هـ): قيام مردم کوفه به رهبري سليمان بن صرد خزاعي که در جهت توبه به دليل عدم همراهي امام حسين‌ـ عليه السّلام ـ و گرفتن انتقام خون حسين ـ عليه السّلام ـ از شاميان صورت گرفت. اين قيام در نبرد ” عين الورده” از سپاه شام به فرماندهي عبيدالله بن زياد شکست خورد و اکثر افراد آن به شهادت رسيدند.

۳٫ قيام مختار (۶۶ـ۶۷ هـ): به رهبري مختار بن ابي عبيد ثقفي درکوفه منجر به در درست گرفتن، کوفه در ربيع الاول سال ۶۶ شد. ظاهراً امام سجاد ـ عليه السّلام ـ قيام مختار را صرف نظر از انگيزة آن بدليل آنکه در جهت خونخواهي حسين ـ عليه السّلام ـ بوده، به طور غير مستقيم تأييد کرده است.

۴٫ شورش عبدالله بن زبير: او در ابتدا با در اختيار گرفتن شهر مکه در برابر يزد علم مخالفت برافراشت و خود را خليفه خواند و از مردم بر اساس خلافت شورايي بيعت گرفت.

کوچکترين حرکت سياسي از ناحية امام سجاد(ع)، عواقب وخيمي براي امام و شيعيان داشت

امام پس از حادثة کربلا دريافته بود که امکان احياي اين جامعة مرده در کوتاه مدت حتي با در دست گرفتن رهبري آن وجود ندارد، به علاوه درگير شدن در يک حرکت سياسي ديگر با وجود قدرت ديگر احزاب فرصت طلب مانند عبدالله بن زبير خطراتي را در پي داشت که به ريسک کردن آن نمي ارزيد، به همين دليل امام سجاد در برابر اين قيام ها به وضوح از فعاليت سياسي و تأييد آشکار آنها برکنار بود.

مسألة مهم ديگردر کناره گيري امام از مسايل سياسي اين بود که با توجه به سوابق علويان با امويان، امام مورد سوءظن شديد امويان بود و کوچکترين حرکتي از ناحية امام، عواقب وخيمي هم براي امام هم براي شيعيان داشت.

 

ج) دورة ثبات و سازندگي:

با توجه به انحطاط جامعه، اختناق شديد سياسي و سختي هايي که شيعيان در آن دورة اختناق داشتند، امام سجاد هوشمندانه تاکتيک سياسي “تقيه” را برگزيدند و سعي کردند با اين سپر، از طريق روش‌هاي زير به ارشاد امت و تحکيم موقعيت شيعه بپردازند:

۱ـ زنده نگه داشتن ياد و خاطره عاشورا و تمسک به آن جهت اثبات مظلوميت اهل بيت و ظلم امويان

۲ـ پند و ارشاد امت هم با سيره عملي و عبادي و هم از طريق موعظه هاي عمومي.

۳ـ تبيين معارف بوسيلة دعا و استفاده از آن جهت ارائه مفاهيم والاي عقيدتي ـ اخلاقي (نمونه آن صحيفة سجاديه).

۴ـ برخورد و مبارزه با علماي درباري مانند زهري.

۵ـ نيرو سازي و تربيت شاگردانِ زبده براي تبليغ معارفِ اهل بيت در سطح عموم در دراز مدت. شيخ طوسي نام۱۷۲ نفر از اصحاب و شاگردان امام را در رجال خود آورده است.

 

**از شاگردان معروف امام مي توان از اين افراد نام برد:

امام رضا(ع): ابوحمزه ثمالي در زمان خودش مانند لقمان در عصر خويش بود

۱٫ ابو حمزة ثمالي: نام او ثابت بن دينار و از نزديکترين اصحاب امام سجاد به ايشان بود. او شيخ بزرگ شيعيان کوفه در عصر خويش بود. او هم از نظر علمي و هم از نظر معنوي در حد بالايي بود. از امام رضا ـ عليه السّلام ـ نقل شده: “ابوحمزه ثمالي در زمان خودش مانند لقمان در عصر خويش بود.”

او دعاي سحرهاي ماه رمضان معروف به دعاي ابوحمزه ثمالي و همچنين “رسالة حقوق” را از امام سجاد روايت کرده است. او پس از امام سجاد ساليان زيادي عمر کرد و محضر امام محمد باقر ـ عليه السّلام ـ، امام صادق ـ عليه السّلام ـ و امام کاظم ـ عليه السّلام ـ را هم درک کردند.

 

۲٫ يحيي بن ام الطويل: از ياران پرشور و از نزديکان خاص امام سجاد ـ عليه السّلام‌ـ بود. او در کوفه و در عصر حکومت حجاج با صداي بلند در ميان مردم مي گفت: “هرکسي علي را سب کند، لعنت خدا بر او باد. ما از آن مروان و معبودهايي که غير از خدا گرفته اند، بيزاريم”. حجاج به خاطر اين اعتراضات و سخنان پرشور او را به شهادت رساند.

 

سعيدبن جبير هر دو شب، قرآن را ختم مي کرد

۳٫سعيد بن جبير: وي از اصحاب سرشناس امام سجاد و از نظر علمي مورد قبول شيعه و سني بود. احمد بن حنبل (يکي از امامان مذاهب اهل سنت) معتقد بود که سعيد در حالي کشته شد که همة مردم به دانش او محتاج بودند. او بسيار خداترس و پرهيزگاربود و علاقة زيادي به قرائت قرآن داشت به حدي که در ماه رمضان هر شب و در غير ماه رمضان هر دو شب قرآن را ختم مي کرد. حجاج اين مرد بزرگ را در سال ۹۵ هجري به شهادت رساند.

 

امام سجاد(ع): سعيدبن مسيب به آثار گذشتگان از همه داناتر و در زمان خود از همه آگاه تر است

۴٫ سعيد بن مسيب: از قديمي ترين اصحاب امام سجاد ـ عليه السّلام‌ـ و موصوف به فقه و تقوا بود. ابن حيان (از رجاليون اهل سنت) مي نويسد: او در فقه، دين داري، عبادت، فضل و پارسايي سرآمد تابعين بود. امام صادق ـ عليه السّلام ـ در روايتي او را از ثقات علي بن الحسين ـ عليه السّلام ـ معرفي کرده است. امام سجاد ـ عليه السّلام‌ـ هم در روايتي او را به آثار گذشتگان از همه داناتر و در زمان خويش از همه آگاه تر معرفي کرده است. او در سال۹۴ هـ (سنة الفقها) در مدينه وفات يافت.

 

ابوخالد کابلي از حواريون امام چهارم(ع)

۵٫ ابو خالد کابلي: او در ابتدا به امامت محمد بن حنيفه معتقد بود، و با اعتراف محمد توانست امام حقيقي را بشناسد و بعد از آن در زمره حواريين امام سجاد قرار گرفت. امام صادق ـ عليه السّلام ـ او را هم از ثقات امام سجاد ـ عليه السّلام ـ معرفي کرده است.

 

۶٫ جابر بن عبدالله انصاري: از اصحاب پيامبر اکرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ که عمري دراز يافت و از محضر امام چهارم نيز استفاده کرد و در دوران امامت امام سجاد توانست امام باقر ـ عليه السّلام ـ را زيارت کند و وعدة پيامبر مبني بر ديدن او که شکافندة دانش است محقق شود و سلام پيامبر را به او برساند.

از ديگر اصحاب امام سجاد مي توان به محمد بن جبير بن مطعم، قاسم بن محمد بن ابي بکر، عمرو بن عبدالله سبيعي، ابان بن تغلب، فرات بن احنف، سدير بن حکيم صيرفي و … اشاره کرد.

امام سجاد ـ عليه السّلام ـ در عصري زندگي مي کرد که بدليل اختناق شديد سياسي ناشي از حکومت امويان امام نمي توانست با آزادي و به راحتي به نشر و تبيين معارف اهل بيت بپردازد، لذا با استفاده از تاکتيک تقيه و با روشهايي مانند سيره عبادي و تربيت نيروي انساني تعليم ديده به نشر و تفکر اصيل اسلامي پرداخت. از جملة معروفترين اصحاب امام سجاد مي توان به ابوحمزه ثمالي، سعيد بن جبير، سعيد بن مسيب و ابو خالد کابلي اشاره کرد.

 

**رويکرد مختار به امام سجاد(ع)

يکي از سوالات مهم در بررسي زندگي امام سجاد(ع)و قيام مختار اين است که رويکرد مختار نسبت به امام سجاد(ع) چه بود؟ در محيطي که مختار براي قيام زمينه چيني مي کرد، گرايش هاي شيعي از ويژگي هاي آشکار آن بود. مردم آن سامان به رغم همه بي وفايي ها و عقب گردهايي که در حمايت از خاندان علي عليه السلام از خويش نشان داده بودند، اما در قلب، شرافت و فضيلت خاندان امام را باور داشتند. از سوي ديگر سستي ها و کندي هاي گذشته، آنان را ملامت مي کرد.

مختار، شرايط را به درستي دريافته بود، از اين رو مي بايست حرکت خويش را به گونه اي با خاندان امام مرتبط سازد. اين است که در آغاز کار، خود را نماينده محمد حنفيه فرزند علي بن ابيطالب معرفي کرد. 

 

**مختار به امامت امام سجاد معتقد بود و ائمه براي او دعاي خير کردند

عقيده مختار در باره امامت علي بن الحسين از برخي منابع استفاده مي شود که مختار نه تنها به امامت امام سجاد معتقد بود، بلکه مبارزات خويش عليه دستگاه اموي را فقط به منظور ياري اهل بيت و انتقام از قاتلان ايشان صورت داده است. ائمه براي او دعاي خير کرده و کارهاي او را ستوده اند.

 

**حمايت مختار از محمد حنفيه و مستند ساختن نهضت خويش به وي، باعث پيدايش فرقه کيسانيه شد

در قبال اين منابع، مدارکي وجود دارد که دقيقا خلاف آن را ثابت مي کند. چنين مي نماياند که مختار از امامت علي بن الحسين روي گردانده و به امامت محمد حنفيه – فرزند علي عليه السلام – اعتقاد داشته است. حمايت او از محمد حنفيه و مستند ساختن نهضت خويش به وي، باعث پيدايش فرقه کيسانيه شد. امام سجاد نه تنها کارهاي او را امضا نکرده، بلکه از او تنفر و انزجار داشته، حتي او را در مورد طعن و لعن قرار داده است.

هر چند در مورد مختار و قيام او و نقش وي در شکل گيري فرقه کيسانيه، آراي مختلفي رسيده است. اما در مجموع دو نظر عمده وجود دارد.

 

الف)مختار، شيعه اي مخلص و معتقد به امامت علي بن الحسين بوده؛ هدفش از قيام، تنها براي انتقام از قاتلان اهل بيت بوده؛ براي کارهاي خويش از امام سجاد اذن و اجازه داشته است. زيرا اگر جز اين بود، براي او طلب رحمت نمي کرد و هدايايش را نمي پذيرفت.

اما رواياتي که در بردارنده مذمت مختار مي باشد، برخي از روي تقيه صادر شده و برخي دلايل سياسي – اجتماعي داشته است. در اين بينش، نقش مختار در پيدايش فرقه کيسانيه و انحراف از امامت زين العابدين به کلي مورد انکار قرار گرفته، منزه از چنين مساله اي شناخته شده است.مرحوم مامقاني از جمله کساني است که در باره مختار چنين عقيده اي دارد. او را شيعه اي پاک و منزه مي داند. در رد و توجيه احاديث مذمت بياني تفصيلي دارد.

ب) مختار هر چند با قيام خويش، از قاتلان اهل بيت انتقام بايسته اي گرفت و تا اندازه اي جراحت هاي عميق عاشوراييان را التيام بخشيد و هر چند ائمه براي او طلب رحمت کرده اند، ولي دليل آن نيست که هدفي جز حمايت از اهل بيت نداشته و هواي حکومت در سر نمي‌پرورانده است.

شاد شدن اهل بيت از برخي کارهاي او دليل رضايت آنان به همه مواضع فکري و عملي وي نيست. خدمتي به اهل بيت کرده است و آنان برايش دعا کرده اند، ولي چه بسا در ادعاها و اعتقادها و نيز رفتارش نارسايي ها و کجروي هايي هم بوده است.

 

**علامه مجلسي از داوري کردن درباره مختار امتناع ورزيد

علامه مجلسي، پس از نقل حديثي (شفاعت حسين بن علي) براي مختار و اين که دوزخي است، ولي به برکت خدمت هايي که براي اهل بيت انجام داده، سرانجام مورد شفاعت قرار مي گيرد، مي گويد:

“روايات جمع کننده و تلفيق دهنده ميان احاديث مختلفي است که درباره مختار وارد شده است. با اين بيان که مختار هر چند در مراتب ايمان و يقين کامل نبوده و از سوي امام معصوم اجازه صريحي در مورد اعمال خويش نداشته، لکن از آن جا که کارهاي شايسته بسياري به وسيله او صورت گرفت و با برنامه هاي او قلب مؤمنان از جراحت هاي ستم التيام يافت، فرجامش به خير و نجات است. در حقيقت مختار مشمول اين آيه از قرآن مي باشد: دسته اي ديگر هستند که به گناهانش اعتراف کرده و عمل نيک و بد را به هم درآميخته اند، اميد است که خداوند ايشان را مورد آمرزش قرار دهد.اما من درباره مختار از کساني هستم که از داوري کردن باز ايستاده اند، هر چند مشهور ميان علماي شيعه اين است که کارهاي او ارزنده و شخصيت او شايسته مدح است”.

مشرق

داغ کن - کلوب دات کام Balatarin اشتراک گذاری در فیس بوک تویت کردن این مطلب